چرا خیلی ازافراد هدف نمی گذارند؟

چرا خیلی ازافراد هدف نمی گذارند؟

یک سؤال که خیلی وقت است  ذهن مرابه خود مشغول کرده این است  که چرا؟ واقعاً چرا؟ خیلی ازافراد هدف نمی گذارند ؟

درهمایش ها وکارگاه ها وقتی با افراد ازنزدیک صحبت می کنم دریافته ام  که اکثرآدم ها اهمیت هدف داشتن درزندگی را می دانند وازمزیت هایی که هدف درزندگی دارد کاملاً آگاه هستند ولی وقتی باید شروع کنند واهداف خودرا روی کاغذ پیاده کنند ، می بینم که هیچ علامت حیاتی ازخود نشان نمی دهند ،بی حرکت می شوند .قفل می کنند وهیچ کاری انجام نمی دهند.

اگرذهن شما هم به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است این مقاله ابهام ذهنی شما را برطرف می کند،

بفرمایید این شما واین مقاله .

دو عنصر که دراین مسئله نقش ایفا می کند شامل: 1)عادتها  2)باورها

این دو عنصرمشخص می کند که ما هدف بگذاریم یا خیر؟

هراقدامی که ما به صورت روزمره درحال انجام آن ها هستیم ازاین دو یعنی عادت وباورناشی می شوند.

شاید باورش برایتان دشوارباشد، ولی 95% ازکارهایی که ما انجام می دهیم یا انجام نمی دهیم ریشه درعادت های ما دارد.چون مغزما بسیار هوشمنداست و

می خواهد انرژی خود را ذخیره سازد وهمین باعث

می شودکه سریع عادت بسازد وانرژی مصرف نکند.

لازم است بدانیدکه عادت ها آموختنی هستند و

عادت ها ی منفی شما را عقب نگه می دارند .پس اگر تا به حال هدف ننوشته اید نگران نباشید؛ این امر ازعادت شما ناشی می شود برای غلبه براین عادت کافی است دست به قلم شوید .

نکته مهم ؛آنچه را باورکنید همان می شوید.

بدترین باورها ،باورهای خود محدود کننده هستند که اجازه نمی دهند ازحداکثرتوانمندی خود استفاده کنید علت باورهای خود محدودکننده هم به گذشته ما به خصوص دوران کودکی برمی گردد. زمانی که بزرگترها رفتارها وخودمان را به باد انتقاد می گرفتند وهمیشه ایرادات ما را گوشزد می کردند. همان موقع ترس های ما شکل گرفت:

1.ترس از ازدست دادن

اگر اشتباهی مرتکب می شدم محبت والدینم را ازدست می دادم حالا هم شروع نمی کنم به تصمیم گیری درمورد آینده ام چون ممکنه اشتباه کنم ومحبت نزدیکان وعزیزانم را ازدست بدم.

2.ترس ازشکست

یک بچه وقتی به یک ونیم سالگی می رسه دوست داره ادای بزرگترها را دربیاورد، دوست دارد خود قاشق به  دست بگیرد وسوپش را خودش به تنهایی دردهان بگذارد حتی اگه بارها وبارها در مسیردست به دهان قاشق خالی شودو محتوای سوپ روی زمین بریزد.

ولی بچه احساس شکست نمی کند وآن کاررا بارها وبارها تکرار می کند تا عادت غذا خوردن دراو شکل بگیرد. ولی همان بچه وقتی دریک مهمانی رسمی حضورپیدا می کند ودو سال بزرگترشده است و به صورت اتفاقی قاشق غذایش  ازدستش چپ شده ومادر سرزنشش می کند، پدرنگاه تحقیرآمیز به او می اندازد؛طعم شکست را تجربه خواهدکرد واعتماد به نفسش کم شده و در بزرگسالی ترس دارد. ازاینکه یک اقدام جدید کند و ازشکست می ترسد.

3)ترس ازنرسیدن

خیلی ازافراد هدف نمی گذارند چون ازنرسیدن وحشت دارند اگر هدف بگذارم وبه آن نرسم چه  می شود؟

بابا جان شما هدف بگذار اگر نرسیدی هم اتفاقی

نمی افتد .درمسیررسیدن به هدف کلی چیزجدید یاد

می گیری با کلی آدم جدید آشنا می شوی نگران نرسیدن به هدفت نباش مهم این است که تلاش کرده اید .

مگر موفق ترین انسان های روی زمین  بلافاصله به همه ی خواسته های خود رسیده اند ؟

همین جناب ادیسون مخترع لامپ 999 بار شکست را تجربه کرد تا درآخرمتوجه شد رشته تنگستن به درد ساخت لامپ میخورد و998 عنصر دیگری که درساخت لامپ استفاده کرد در این مورد خاص کارایی ندارد.

پس شما هم  نترس هدف بگذار، اگرهم شکست خوردی که لازمه ی رسیدن به موفقیت همین شکست خوردن هاست !تو به انسان بهتری تبدیل شده ای و کلی تجربه جدید کسب کرده ای .

ما به دنیا آمده ایم تا آزمون وخطا کنیم .

به زودی درمقاله ای براتون ازتجربه شکست آدم های موفق مینویسم.

4)درماندگی آموخته شده

درماندگی آموخته شده به دوران کودکی هرفردی برمی گردد. یعنی تجربیاتی ازناتوانی؛ آن زمان که می خواستم دکمه های لباسم را ببندم مادرم عجله داشت ونگذاشت من انجام دهم  خودش دکمه ها را برایم بسته است. درذهنم تیک خورد که تونمی توانی یا زمانی که

می خواستم بند کفشم را خود ببندم ولی پدرم دست به کارشد وبندکفشم را بست بازهم به من القا شد که تونمی توانی .

لطفاً اگراکنون پدریا مادر هستید به فرزندانتان توانستن را القا نمایید.

داستانک :درهندوستان ،بزرگترین وقدرتمند ترین حیوان فیل بوده  است فیلی که به عنوان ابزارجنگی هم استفاده می شده. فیل ها درگذشته رام نبودند درطی سالیان سال انسان این حیوان عظیم الجثه را رام کرد با درماندگی آموخته شده زمانی که فیل کودک است صاحبش آن را با طناب به یک بامبو می بندد فیل هرچه قدر تلاش می کند  تا خود را ازبند طناب آزاد کند موفق نمی شود. سال های سال می گذرد فیل بزرگ می شود به گونه ای که این قدرت را پیدا می کند  تا با یک حرکت بامبو را اززمین خارج کند اما ذهنش هنوز اسیر
( نمی توانم) می ماند.

مراقب باشید درماندگی آموخته شده شما را پایبند زمان وزمین نکند، شما ریشه درخاک دارید وسربه افلاک لطفا آرزو کنیدوبرای خود اهداف بزرگی تعیین کنید.

5)بلد نیستم

خیلی ازافراد هم برای اینکه اززیرهدف گذاری شانه خالی کنند میگویند سخت است و بلد نیستم .

مقاله تکنیک 7مرحله ای هدف گذاری را مطالعه بفرمایید، درآنجا کاملاً به شما آموزش داده ایم.

امیدوارم موفق هدفمند وپایدارباشید.